عاشقانه

روضه علی اکبر(ع)

توی ماجرای کربلا دو تا روضه هست که دل من رو به شدت به درد میاره... یکیش روضه علی اکبره که واقعا هم اکبره یه جا شنیدم که یکی از بزرگترین لذت ها برای پدر وقتیه که پسرش بزرگ میشه و به قد و بالاش نگاه میکنه...اگر اشتباه نکنم یه روایت بود.. حالا اگر اون جوون اشبه الناس خَلقا و خُلقا به رسول الله باشه فبها المراد روز عاشورا آقا اباعبدالله(علیه السلام) هر کسی که اذن میخواست آقا اول اذن نمیداد...تنها کسیکه تا اومد آقا سریع فرمود برو آقا علی اکبر بود...من فکر میکنم بخاطر این بود که علی اکبر پسر خود امام حسین بود مال خود امام حسین بود و شاید تعلق خاطر امام به علی اکبر(ع)یه جور دیگه بود...موقع رفتن هم آقا نگاه مایوسانه ای بهش میکرد...ف...
14 ارديبهشت 1403

هیئت۳

هرکسی توی دنیا دلخوشی ای داره یکی از آشناها نقاشی میکشید روی بوم؛ میگفت وقتی پشت بوم نقاشی میشینم تمام غم های عالم تمام مشکلات یادم میره...یه هنری یه کاری یه دلخوشی ای تو زندگی هممون هست که به کمکش میتونیم سختی ها رو تحمل کنیم..برای ساعاتی بهشون فکر نکنیم..بقول یکی ازبزرگان که میگفت اگر هنر نبود حقیقت ما را میکشت.. اما برای مایی که با هیئت امام حسین آشنا شدیم ،هیئت یکی از بزرگ ترین دلخوشی هاست...از آماده کردن مقدمات و تدارکات   تاااا نشستن توی مراسم و گریه کردن و درددل کردن با امام حسین...تا سینه زنی و شور و مداحی...تااا چایی روضه..چایی روضه..تا مهمون شدن سر سفره ی آقا که اصن انگار بوی بهشت داره...تااا جمع کردن و نظافت و .....
8 ارديبهشت 1403
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عاشقانه می باشد